محل تبلیغات شما



آري توانست توانست تاب بياورد صد سال را در يه سال خلاصه كرد.

به مژگان سياحت آويختم كليد قلبم را

حساب تاوان ترس از فرداهارا پرداخت ميكنم دركنارت

شال اون شال سرخ تو .

عاشقانه هايت ديوانه وار از وجودم بالا ميرود يلدايي ام

Fell in love, madly#


چه رفیق نیمه راهی چه شب پراز ملالی
نه شنیدم ونه گفتی که رفیق درچه حالی
در دل سکوت سردم تو هنوز درتپیدن
ومرا رها چو ماهی به درون تنگ خالی
چه کنم که زود من را توبه خاطره سپردی
وشدم مثال قابی لب سنگ یک خیالی
نه به آن ترانه هایی که به عشق طعنه می زد
نه به این نگاه سردی که خموش همچو لالی
چه شده بگو بدانم چه سر نگاهت آمد
که شدی سکوت محضی به جواب بی سئوالی
تو فرشته ای بخواهی ومنم همین که بینی
گذر زمان به رویم بگذاشت رد خالی

پی نوشت:

سلام به همه،به کسی که مثه داااشم بود و هس،علی خان من کســی رو نفروختم حاجی،کاری رو که فک میکردم 2رسته انجــ.ـام دادم!

بگذریم از این بحثا،چه خبر از بقیه کسی نی از ما خبر بگیره؟؟



بعــــد یه مدتــــ کلنجار رفتــــن و دوری از یه عده اونم به مدت مدید که خیلی آزارم می داد مصمم شــدم یه دستی به سرو روی بلاگ و خودم بکشم،اصلا درکل زیاد حال نکردم به خاطر مسائل تا قسمتی پیش پا افتاده کنار بکشـــم گرچه خیلی آزارم میداد ولی خوبیش اینه که بعضیــا هستن که بهت امید بدن!تو این یه مدت(7 یا 6 ماهه)فک کنم زمان مناسبی بود که یه عده خوب منو بشناسن و منم متقابلا یه عده رو خوبتر!حالا جدا از جنگ و جدالی که بین ما رفقا و نارفقا رخ داد،تابستونـ نچسبی بود!بهتر بود که برمیگشتم یــا. زنده میشدم.

دوستانی هم که جدیدالورود هستن به Silent Land ما خوش اومدید!

تــــــــــــولدم مـــــــبــارک!(یه سال دیگه هم از دست رفت)

پی نوشت:آنه شــرلی هم نشدیم که یکی بهمون بگه تــکرار غریبانــه روزهایــت چگــونه گذشت!!هوای خیلی سرده،راحت میشه سردی رو از توچشم آدمای بیحال فهمید!


سپندارمذگان

چند سالی است نزدیک 26 بهمن ماه (14 فوریه) که می شود هیاهو و هیجان را در خیابان ها می بینیم. مغازه های کالاهای فانتزی شلوغ می شود. همه جا نام Valentine به گوش می خورد. از هر بچه ای که درباره والنتاین پرسش کنی می داند که "در سده سوم میلادی که برابر با آغاز شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است بنام کلو دوم. کلو باورهای شگفتی داشته است، برای نمونه سربازی خوب خواهد جنگید که زن نگرفته باشد. از این رو شویی را برای سربازان امپراتوری روم بازداشته می کند.کلو به اندازه ای سنگدل وفرمانش به اندازه ای بی چون و چرا بود که هیچ کس یارای یاری به شویی سربازان را نداشت.ولی کشیشی به نام والنتیوس(والنتاین)،پنهانی عقد سربازان رومی را با دختران دلخواهشان جاری می کرد.کلو دوم از این رخداد آگاه می شود و دستور می دهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان دلداده دختر زندانبان می شود. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد دلدادگان، با دلی عاشق به دار آویخته می شود.بنابراین او را به نام فدایی وشهید راه عشق می دانند و از آن زمان نمادی می شود برای عشق!"
ولی کمتر کسی است که بداند در ایران باستان، نه چون رومیان از سه سده پس از زادروز، که از بیست سده پیش از زادروز، روزی به نام روز عشق بوده است!
شنیدنی است بدانید که این روز در سالنمای کنونی ایرانی برابر است با 29 بهمن، یا تنها 3 روز پس از والنتاین فرنگی! این روز "سپندار مذگان" یا "اسفندار مذگان" نام داشته است. فلسفه بزرگداشت این روز با نام "روز عشق" به این گونه بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز می شمردند و افزون بر اینکه ماه ها نام داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. برای نمونه روز نخست "روز اهورا مزدا"، روز دوم، روز بهمن ( تندرستی، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت "بهترین راستی و پاکی" که باز ویژه خداوند است، روز چهارم شهریور "شاهی و فرمانروایی آرمانی" که ویژه خداوند است و روز پنجم "سپندار مذ" بوده است. سپندار مذ فرنام ملی زمین است، یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، فروتنی و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. از این روی در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را نماد عشق می پنداشتند. در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می شده است که در همان روز که نامش با نام ماه همزمان می شد، جشنی برپا می داشتند به فراخور نام آن روز و ماه. برای نمونه شانزدهمین روز هر ماه مهر نام داشت و که در ماه مهر، "مهرگان" فرنام می گرفت. همین طور روز پنجم هر ماه سپندار مذ یا اسفندار مذ نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشنی با همین نام می گرفتند.
سپندار مذگان جشن زمین و گرامیداشت عشق است که هر دو در کنار هم می نشینند. در این روز ن به شوهران خود با مهر ارمغان می دادند. مردان نیز ن و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها ارمغان داده و از آنها فرمانبرداری می کردند. برخی نیز روز مادر و زن را به نشانه زایش و مهربانی زمین در این روز می دانند.
مردم ایران از آن میان مردم هایی است که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به فراخور های گوناگون جشن می گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می گذرانده اند. این جشن ها نشان دهنده فرهنگ، روش زندگی، خوی، فلسفه زندگی و رویهمرفته جهان بینی ایرانیان باستان است. از آنجایی که ما با فرهنگ باستانی خود ناآشناییم شکوه و زیبایی این فرهنگ با ما بیگانه شده است.
شاید هنوز دیر نشده باشد که روز عشق را از 26 بهمن (Valentine) به 29 بهمن (سپندار مذگان ایرانیان باستان) برگردانیم.

منبع

پی نوشت:

هیچ چیز تو را ناراحت نکند و فقط شادی ها تو را احاطه کند

دوستانت عاشقت باشند لطف ایزد با تو باشد

 اینها آرزوهایم برای تو در روز سپندارمذگان است.

تویی که هرگز با تو سخن نگفته ام

نکته:پست طولانی هست ولی پیشتهاد میکنم تا آخرش بخون!


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

whiteshadows